زندگی عین شهربازیه.

بعضی بازیاش خیلی کیف میده، بعضیاشم آدمو تا مرز دیوانگی میبره.

یکی از این بازیا، بازی رابطه است.

اولش خیلی خوش میگذره …

بعد یه ذره دیگه، زیاد خوش نمیگذره.

بعد دوباره یکم خوش میگذره …

آخرشم که دیگه اصلن خوش نمیگذره.

از همه بدتر وقتیه که میخای پیاده شی ولی هنوز اون بالا داره میچرخونت.

هر چی جیغ میزنی واینمیسه.

تو دلت میگی من فقط پام برسه زمین … لعنت به من اگه دیگه سوار شم!

وقتی از یه رابطه بد میایم بیرون، به خودمون قول میدیم دیگه نذاریم تکرار شه.

قول میدیم دیگه هیچ آدم مزخرفی رو تو زندگیمون راه ندیم و هیچ رابطه مزخرفیو تحمل نکنیم.

اما بازم اتفاق میوفته.

بازم میریم تو رابطه بد.

و بازم.

و بازم.

تا یه جایی که تصمیم میگیریم تو هیچ رابطه‌ای نریم.

تو این پست میخوایم ببینیم چرا – ناخواسته – سینگل یا مجرد می‌مونیم.

دلایل مجردی یا سینگلی

ویدیوی این پست رو در کانال یوتوب یا صفحه اینستاگرم خانوم میم ببینید.

 

سینگل موندید چون …

۱. آدم مناسبی نیستید

یه کاغذ بردارید.

تمام ویژگی‌هایی که میخواید طرف‌تون داشته باشه رو یادداشت کنید.

و خودتون بشید همون آدم.

چون شما مَچ [Match] خودتون رو جذب می‌کنید.

وقتی ناآگاه باشید، جذب آدمایی میشید که با شما رابطه قفل و کلیدی دارن.

یا به عبارتی جنبه‌های سرکوب شده و انکار شده وجودتون رو بازنمایی می‌کنن و خلاهاتون رو پر میکنن.

چیزایی که سینگل یا مجرد نگهتون داشته

مثلا مکمل آدم خودکم‌بین، آدم خودشیفته است.

چون حالت کرانه‌ای بی اعتمادبه‌نفس بودن، فقط با کرانه دیگه که خودشیفتگی هست به تعادل میرسه.

کسی که یاد گرفته روی هیچکس جز خودش حساب نکنه، تکیه‌گاه آدمایی میشه که همیشه وابسته‌ و متکی به دیگرانن.

چون مکمل آدم زیادی مستقل، آدم آویزونه.

پس سینگل موندید، چون خودتون هنوز آدم مناسبی برای رابطه نشدین.

 

چرا سایه‌هامون رو دنبال می‌کنیم؟

وقتی بخش‌هایی از وجودتون رو سرکوب می‌کنید، نمی‌تونید تمام‌تون رو زندگی کنید.

در این حالت سعی می‌کنید نیازهاتون رو توسط افراد و موقعیت‌هایی خارج از خودتون – به شکل جایگزین – تامین کنید.

یعنی بخش‌هایی از خودتون رو در دیگران زندگی ‌می‌کنید.

مثلا اگه تو بچگی یاد گرفته باشید، نه گفتن به دیگران باعث میشه دیگه دوست‌تون نداشته باشن، وقتی بزرگ شدین ممکنه همش گیر آدمای خودخواه بیوفتید:

  • رییس نفهم
  • دوست‌دختر پرتوقع
  • شوهر طلبکار
  • همسایه خودشیفته
  • و …

چون به این آدما سرویس میدید اونا هم بهتون عشق مشروط میدن: چیزی که بهش عادت دارید.

یا ممکنه در بُعد وابستگی و درماندگی زندگی کنید و مدام شیفته آدمایی بشید که خیلی ابرازگر و مستقلن: ویژگی‌‌ای که در خودتون هم وجود داره اما با حسرت در دیگران تحسینش می‌کنید.

مجرد بودن یا سینگلی چه دلایلی داره

تا وقتی ناآگاه هستیم، مدام اون بیرون دنبال تکه‌هایی از خودمون می‌گردیم.

و متاسفانه روابط مکملی‌ای که ناآگاهانه شکل می‌گیرن اغلب سرانجام خوشی ندارن.

 

چطور می‌تونم آگاه‌تر بشم؟

الگوهای دردناک و عموما تکرارشونده روابط، می‌تونن راهنمای خوبی برای آگاهی از زوایا و خفایای وجودی‌مون باشن.

وقتی در این موقعیت‌ها و روابط قرار می‌گیرید از خودتون بپرسید:

  • این آدم اومده چیو بهم یاد بده؟
  • حضورش تو زندگی من چه پیام و معنایی داره؟
  • رابطه با این آدم چه نیازی رو در من برآورده میکنه؟
  • من باید چه چیزی رو با اومدن این آدم درباره خودم بفهمم و یا تغییر بدم؟‌
  • من چه چیزهایی رو در مورد این آدم تحسین یا تقبیح می‌کنم که فکر می‌کنم خودم ندارمشون؟

رابطه‌های ما چی دربارمون میگن

فرض کنید ایده آل‌‌ شما، رابطه با یه زن مهربون و صبوره که شما رو به خاطر خودتون بخاد.

این want یا خواسته شماست.

اما دنیا بهتون چی میده؟

یه سلیطه غرغرو که تا جا دارین ازتون میکَنه.

این need شما یا نیازتونه.

چون خودتون آدم تلخ و ناآرومید ولی بهش آگاه نیستید.

یا برعکس خودتون آدم مهربون و صبوری باشید که تماما حق ناآرومی و گلایه رو از خودتون دریغ کرده باشه و همیشه سنگ زیر آسیابید.

در هر دو صورت، نیاز شما اینه که جنبه‌های سرکوب شده‌تون رو فعال کنید تا هر جا که نیازه برای تامین نیازها و تعامل با محیط پیرامون‌تون ازشون استفاده کنید.

 

۲. در حال رشدین

سینگل موندید چون رابطه یا روابط مزخرف‌‌تون باعث رشدتون شده.

الانم نه دیگه آدم قبلی هستین که به آنچه بوده قناعت کنه، نه آدم جدیده شدین که روابط مناسب‌تری رو شکل بده.

مثه نوجوونی که نه دیگه بچه است، نه هنوز آدم بزرگ.

برای اینکه رشدتون رو تسریع کنید، باید به جنبه‌های سرکوب شده و انکار شده‌‌ وجودتون آگاه بشید.

اما خودآگاهی، روشن کردن چراغ نیست.

آگاهی بیشتر شبیه یک سفره تا یه اتفاق.

سفر به درون.

و کوتاه‌ترین مسیر اینه که با خودتون بشینید.

خودآگاهی و مجرد یا سینگل بودن

اینه که بتونید از خوردن و نوشیدن و خرید و سفر و کار و رابطه و … برای فرار از رنج‌هاتون استفاده نکنید.

باهاشون بشینید.

با ترس‌هاتون،

عقده‌هاتون،

تلخی‌های گذشته‌ و بیهودگی‌های آینده‌‌تون،

با ترس بی‌حاصل بودن تمام رنج‌هایی که تحمل‌ کردید.

بدون روبرو شدن با همه آنچه که هست، شفایی در کار نیست.

این پست بهتون کمک می‌کنه مفهوم رشد رو بهتر درک کنید، و این یکی درباره استفاده از نیروی جنسی برای دگرگونی و استحاله است.

 

۳. زود میرید تو رختخواب

رابطه جنسی باعث تولید کوکتل شیمیایی متشکل از اکسی توسین و … تو بدن میشه.

اکسی توسین یا هورمون دلبستگی، همون ماده‌ایه که بعد از زایمان در بدن مادر ترشح میشه و عمیقا به نوزاد وابسته‌اش میکنه.

برای همینه که وقتی نوزاد تا ۳ صبح ونگ میزنه، مامانش نمی‌ذارتش تو سبد رخت چرکا!

اکسی‌توسین، موقع سکس و خصوصا بعد از ارگاسم هم ترشح میشه و آدما رو به هم وابسته میکنه.

این ماده، حتی می‌تونه پردازش‌های منطقی‌ مغز رو هم تحت تاثیر قرار بده.

به زبون ساده، سکس می‌تونه شما رو دچار کسی کنه که هیچ شباهتی به خیالات و خواسته‌هاتون نداره.

در نتیجه، سکس بدون احساس نداریم، مخصوصااااا برای خانوم‌ها.

سکس اتفاقی و بدون احساس برای خانم‌ها

پ.ن. مقدار ترشح اکسی‌توسین در بدن زنها – در حین و بعد از رابطه جنسی – خیلی بیشتر از آقایونه.

 

ربط سکس و سینگلی چیه؟

سکس بدون عشق – که قبل از شناخت و صمیمیت عاطفی باشه – می‌تونه مرد رو واکنش‌ناپذیر و زن رو چسبنده کنه.

و باز هم دلیلش به تفاوت در فرایندهای فیزیولوژیایی، روانشناختی و تکاملی زن و مرد برمی‌گرده.

یکی از دینامیزم‌هایی که بعد از سکس زودرس پیش میاد سایه‌بازیه:‌

یکی فرار می‌کنه، اون یکی دنبالش.

هر چی شما بیشتر میخواین، اون کمتر میشه.

یا برعکس، هر چی سعی می‌کنین، فاصله ایمنی رو رعایت کنین، اون چسبناک‌تر میشه.

بازی سایه ها در عشق

این الگوی مخرب، حتی وقتی رابطه، شروع قدرتمندی داشته هم می‌تونه حساب‌کتاباتون رو بهم بریزه.

در واقع سکس، تیغ دو لبه است:‌

در عین اینکه می‌تونه مرزهای صمیمیت رو یک شبه جابه‌جا کنه، بهمون اندازه هم میتونه تیشه به ریشه رابطه بزنه.

اگه با کسی قصد رابطه بلند مدت ندارید، بهتره راجع‌ به داشتن رابطه جنسی باهاش دوباره فکر کنید.

اگر هم آدم مناسبیه، با عجله کردن برای سکس، فرصت یک رابطه خوشایند و پایدار رو از دست میدید.

 

۴. خودتونو هلاک کردین

ظرفیت‌های عاطفی و ذهنی ما آدما نامحدود نیست.

وقتی دور تند با اینو اون میرید بیرون، دچار استهلاک روانی میشین.

خستگی روانی‌ای که بعد از رابطه احساس می‌کنید، علامت توقفه.

یه ذره به خودتون زمان بدین، مگه جایزه گذاشتن؟!

رابطه عاطفی جبرانی

ضمنا اگه بعد از قرار اول بهتون گفت:

‌”تو خیلی خوبی …. ولی من نتونستم هنوز آدم قبلی رو فراموش کنم.”

بدونید که یک پیام ضبط شده‌ است و داره بهتون میگه باید اولین ایستگاه پیاده شید.

اصلا قهرمان‌بازی درنیارید که:

من انقدر صبر میکنم و بهش محبت میکنم که تیرگی های این دنیا رو فراموش کنه و عاشقم بشه!

چون آخرش با دنیایی تیره و تار از خشم و احساس اجحاف میاید بیرون و خودتون میشید آدم بَده‌ی روابط بعدی‌تون.

اگه می‌خواید بدونید جدایی در زن‌ها و مردها چه تفاوتی داره، این پست رو بخونید.

 

فاصله گذاری اجتماعی

اینکه بین دو تا رابطه‌تون چقدر استراحت کنید، بستگی به عمق رابطه و شدت اصابت ضربه‌ای که خوردید داره.

از طرفی سرعت ریکاوری و منابع روانی آدمها با هم متفاوته.

سوگواری بعد از شکست عشقی

اما هر چی بیشتر، از درد کشیدن فرار کنید، بیشتر طول میکشه خوب شید.

مثل وقتی که حالت تهوع دارید، هی قدم میزنید و حواستونو پرت می‌کنید شاید بند بیاد، غافل از اینکه تا بالا نیارید خوب نمی‌شید.

سازوکار فراموش کردن کسی که دوست داشتین رو اینجا بخونید.

میشه گفت جایی آماده آشنایی جدید هستید که خاطرات رابطه قبلی هیچ احساس غلیظی رو در شما ایجاد نکنه، نه خشم و نفرت نه عشق و دلتنگی.

و البته پشت نقاب بی‌تفاوتی‌های الکی هم قایم نشید.

در واقع، بی‌حسی عاطفی بخشی از فرایند سوگواریه، نه پایانش.

وقتی رابطه‌ای رو تموم می‌کنید اجازه تجربه طیف کامل هیجانات رو به خودتون بدین.

هیچی رو سرکوب نکنید.

الکی سعی نکنید زود خوب شید.

کریشنا مورتی

زمان بدید تا بدنِ روان‌تون خودش رو ترمیم کنه.

وقتی تموم میشه که تموم شده باشه.

وقتی درباره چرایی آنچه گذشت با خودتون کنار بیاید و سهم‌تون رو بپذیرید، نفر جدید می‌تونه در شما احساسات مثبت ایجاد کنه.

 

۵. هنوز سوگوارید

دلیل اینکه هنوز سینگل هستید ممکنه واکنش سوگ باشه.

وقتی چیزی یا کسی رو از دست میدیم که برامون مهم و عزیز بوده، سوگوار میشیم.

واکنش سوگ

واکنش سوگ یا Grief Reaction یک پدیده جهانیه که فارغ از فرهنگ و کشوری که توش بزرگ شدین، می‌تونه شما رو تحت تاثیر قرار بده.

واکنش سوگ بطور متوسط بین ۶ ماه تا ۲ سال طول میکشه و ۵ مرحله داره:‌

۱. انکار

۲. خشم

۳. چانه‌زنی

۴. افسردگی

۵. پذیرش

واکنش سوگ بعد از خاتمه رابطه‌ای که مهم بوده اتفاق بیوفته و لزوما مرحله به مرحله پیش نمیره.

در بیشتر موارد هم نیازی به مداخلات درمانی نیست و به مرور زمان به زندگی عادی بر میگردید.

اما اگه احساس می‌کنید از حد تحمل شما فراتره یا زندگی‌تون رو مختل کرده، لازمه کمک حرفه‌ای بگیرید.

چطور فراموشش کنم

تو این پست و این ویدیو به سوگواری بعد از رابطه عاطفی پرداخته شده.

 

۶. فقط دنبال آرامشین!

سینگل موندین چون می‌خواید هم کیک‌تون رو بخورید، هم داشته باشیدش.

یعنی درباره داشتن رابطه دچار تعارض هستین.

هم مزایای متاهلی رو میخواید و هم آرامش سینگلی رو.

در واقع میخواید سرمایه‌گذاری نکنید اما سرمایه‌تون رشد کنه.

رابطه مثه یه گیاهه که باید در شرایط خاصی رسیدگی بشه.

مراقبت و رسیدگی میخاد.

رابطه سمی بهتره یا سینگلی

فکرم نکنید بعد از همه این رسیدگی ها آخرش گلبارون‌تون میکنه.

ممکنه یه شبه پژمرده بشه.

اما اگه کاکتوس گرفتین که صب تا شب درگیرشین، آخرم فقط تیغ پرت میکنه، لازمه چاره کنین.

 

۷. به اولویت‌هاتون آگاه نیستید.

سینگل موندید چون اصلا کسی دیگه‌ای جا نمیشه تو زندگی تون.

۲۴ ساعته سر کارید، رو تخت یه نفره میخابید و معتقدید:

زنا رو باید فقط … .

از مردا فقط باید … . 

آخر سر هیشکی جز خونواده برا آدم نمی‌مونه.

سینگلی یعنی چی

از هر چیزی که می‌خواید نتیجه بگیرید، باید روش سرمایه‌گذاری کنید و اولویت ۱ زندگی‌تون باشه.

یعنی اگه رابطه خوب می‌خواید، باید تمام منابع‌تون رو هدایت کنید به سمت شکل دادن و حفظ کردنش.

اولویت داشتن یعنی نیازهای یه رابطه مقدم بر تمام جنبه‌های دیگه زندگی شما باشه.

معنیش این نیست که بخاطر طرف خونواده‌تون رو بذارید کنار، از کارتون بیاید بیرون، با دوستاتون قطع رابطه کنید یا سر از بیمارستان دربیارید.

معنیش اینه که هر وقت لازم شد از زمان و اعصاب و انرژی‌ای که صرف کار و دوستان و خونواده و حتی خودتون می‌کنید، بزنید و خرج رابطه‌ کنید تا دوباره سرپا شه.

دقت کنید: خرج ‘رابطه‌’ می‌کنید.

یعنی هیچ منتی سر طرف نمیذارید که من به خاطر تو ناهار نرفتم خونه مامانم اینا، فلان روز مرخصی گرفتم، با دوستام سفر نرفتم و … .

همه این‌ کارا رو به خاطر رابطه‌تون انجام میدید، نه طرف مقابل.

فکر کنید بچه‌تون مریض شده بردینش دکتر.

برگردید خونه به زن یا شوهرتون میگید: “بیاح … به خاطر تو بردمش دکتر!“.

 

عشق ساختنی نیست

دوست دختر و دوست پسر رو میشه پیدا کرد.

زن و شوهر رو میشه ساخت.

اما عشق رو نه.

چیزی که بیشتر ما بهش میگیم عشق، در واقع یک بده بستونِ – در بهترین حالت – دو سر سوده.

و اگه معتقدید عشق واقعی سخت بدست میاد، بخاطر اینه که تو بچگی یاد گرفتید برای دوست داشتن و دوست داشته شدن باید سخت تلاش کرد.

عشق ساختنی نیست

و نقشه عشق یا love map شما شده جنگیدن و ساختن و زخم زدن و زخم خوردن.

هر چیزی غیر از این رو اصلا عشق نمی‌دونید.

 

عشق چیه؟

عشق – حداقل در دنیای من – اینه که دیگری رو بخشی از وجود خودمون ببینیم.

انقدری که بدون آزار دیدن خودمون نتونیم بهش صدمه بزنیم.

و آگاه باشیم که نیازهای انگشتمون با نیازهای معدمون متفاوته و آنچه برای خودمون خوبه رو بهش نمی‌خورونیم.

عشق چیه

البته قرار نیست هر کی رو اون بیرون دیدید بشه معده و روده‌تون!

اصلا دلخوش کردن به “عشقم … عشقمای” نیم ساعت اول تو کافی شاپ، مثل خریدن میوه‌هایی مهندسی ژنتیکه.

قیافه‌هاشون – برعکس‌ خوراکیای ارگانیک بی‌لک و پیس – اما طعم و اثرشون … .

برای اینکه عشق رو به معنای واقعی تجربه کنین باید به راضی‌ترین حالت ممکن برسید.

تا رابطه به جای پروژه استخراج خوشبختی تبدیل به مراسم باشکوه پایکوبی بشه.

وقتی چشمتون دنبال داشته‌های یکی دیگه نباشه:

پول و ماشینش،

تیپ و قیافه و هیکلش،

موقعیت اجتماعی و خونوادگیش،

تعداد فالوورای اینستاش،

و …

وقتی خودتون رو پذیرفتید و با خودتون نشستید،

و تونستید حقارت‌ها و نداشته‌هاتون رو تاب بیارید،

کمبودها و عقده‌هاتون رو بر خودتون ببخشید،

و با همه نداشته‌ها و نبوده‌هاتون، کنار خودتون بمونید،

کتابچه روابط‌تون ورق میخوره.

تا قبل از اون، هر کس که از درِ فرافکنی‌ها و ناآگاهی‌هاتون میاد تو، درس عبرت میشه.

خودآگاهی

اگه این پست رو دوست داشتین، این موضوعات هم می‌تونه براتون جالب باشه:

 

برای اطلاع از پست‌های جدید صفحه اینستاگرام و کانال یوتوب خانوم میم رو دنبال کنید.

 

_________ نوبت شماست _________

تجربه و دیدگاه شما می‌تونه به دیگران کمک کنه تصمیمات بهتری بگیرن :)