در پست قبلی از آزمایشگاه عشق گفتیم نشونه‌‌های طلاق تو دعوای زن و شوهر هست:

  • شروع خشن بحث (Harsh Startup)
  • انتقاد، تحقیر، حالت تدافعی، بی‌تفاوتی (چهار اسب‌سوار آخرالزمان رابطه)
  • غرق‌شدگی در عواطف منفی (Flooding)

در قسمت پنجم – علاوه بر سه نشونه دیگه – می‌خوایم ببینیم:

  • چرا رفتار زن و مرد تو دعوا با هم فرق داره.
  • چطور میشه موقع جر و بحث اوضاع رو آروم کرد.
  • علائم هشدار پایان رابطه چه چیزایی هستن.

▪️نشونه چهارم : علايم بدنی

گاتمن میگه حتی بدون شنیدن دعوای یه زوج و فقط از روی تغییرات فیزیولوژیک اونها میشه طلاق‌ رو پیش‌بینی کرد.

وسط یه دعوای شدید میشه دید چقدر بدنهاشون دچار استرسه.

  • قلب تندتند میزنه.
  • فشار خون بالا میره.
  • تغییرات هورمونی اتفاق میوفته – که فقط یکیش ترشح آدرنالینه.

هورمون آدرنالین پاسخ ستیز یا گریز (Fight or Flight) رو بوجود میاره.

این تغییرات بدنی در غرق‌شدگی (Flooding) انقدر شدیده که اگه مرتب تو دعواها اتفاق بیوفته جدایی زن و شوهر قابل پیش‌بینیه.

یادآوری: غرق شدن موقع دعوا یعنی اینکه حرفا و رفتارای منفی همسرتون – انتقاد، تحقیر یا حتی حالت تدافعی – انقدر زیاد و ناگهانیه که شوک می‌شید.

در مقابل این حمله گاز انبری انقدر احساس بی‌دفاع بودن می‌کنید که حاضرید هر کاری بکنید تا تکرار نشه. اینجاست که از نظر هیجانی از رابطه فاصله می‌گیرید.

 

 

▪️چرا استرس زیاد تو رابطه باعث جدایی میشه؟

تکرار دفعات غرق‌شدگی به دو دلیل باعث طلاق میشه:‌

اول اینکه نشون میده حداقل یکی از این دو نفر استرس زیادی رو تو رابطه تجربه میکنه.

دوم اینکه با این احساسات بدنی– تپش قلب، تعریق و … – غیرممکنه که بحث نتیجه‌ بدردبخودی داشته باشه.

غرق‌شدگی در دعوای زن و شوهر

تو دعواهای فرسایشی، بدن به سیستم هشداری که از نیاکان ماقبل تاریخ‌مون به ارث بردیم پاسخ میده.

تاپ‌تاپ قلب و عرق کردن و … بخاطر اینه که بدن شما این موقعیت رو بعنوان خطر یا تهدید شناسایی کرده.

گاتمن میگه درسته که ما در عصر بارداری آزمایشگاهی و پیوند عضو و نقشه‌برداری ژنتیک هستیم؛ اما به لحاظ تکاملی، از غارنشین‌ بودنمون زمان زیادی نگذشته.

برای همین بدن ما واکنش‌های ترس‌اش رو تصحیح نکرده؛

چه با ببر دندون‌شمشیری روبرو بشید، چه با همسری که گیر داده چرا در توالت‌فرنگی رو هیچوقت نمی‌بندین، بدنتون یه جور واکنش نشون میده.

وقتی این علائم بدنی واکنش به خطر وسط دعوا اتفاق میوفته، نتیجه‌اش فاجعه‌ است.

 

 

چون توانایی‌ پردازش اطلاعات پایین میاد و سخت می‌فهمید طرفتون چی داره میگه. حل مسئله خلاق هم از بین میره.

شما می‌مونید و واکنشهای غریزی و غیرعقلانی‌ای که در ظرفیت‌های رفتاری‌تون باقی‌مونده:‌

  • ستیز (انتقاد، تحقیر، برخورد دفاعی)
  • گریز (واکنش دیوار شدن – که در پست قبلی درباره‌اش حرف زدیم)

اینطوری شانسی نمی‌مونه برای حل کردن اختلاف؛‌ احتمالا با بحث کردن، اوضاع بدتر هم میشه.

▪️واکنش زن و شوهر به دعوا واقعا با هم فرق داره؟

گاتمن میگه در ۸۵ درصد ازدواج‌ها، شوهر دیوار میشه نه زن.

واکنش دیوار شدن (Stonewalling) وقتی اتفاق میوفته که شروع خشن بحث، به انتقاد و تحقیر و حالت تدافعی منجر میشه.

اینطوری هر کسی می‌خواد دیگری رو بیشتر تحقیر کنه؛ تا اینکه بالاخره یکیشون دیگه محل نمیذاره و دیوار میشه.

که معمولا مردها دیوار میشن.

این واکنش بخاطر نقص و ضعف در مرد نیست؛ بلکه دلیلش به تفاوتهای تکاملی زن و مرد برمی‌گرده.

بی‌تفاوتی شوهر

▪️چرا واکنش بدنی شوهر به دعوا شدیدتره؟

نتایج مطالعات مردم‌شناسی نشون میده ما از انسان‌های نخستینی تکامل پیدا کردیم که زندگیشون با نقش‌های جنسیتی سفت‌و سختی تعریف می‌شده؛ چون به بقای اونها در محیط‌های دشوار کمک می‌کرد.

مونث‌ها در پرورش فرزندان تخصص پیدا کردن و مذکرها در شکار گروهی.

از هر مادری بپرسید بهتون میگه، مقدار شیری که تولید می‌کنید بستگی داره به اینکه چقدر ریلکس باشید.

پس انتخاب طبیعت، زنهاییه که زود می‌تونن خودشون رو تو استرس آروم کنن. چون فرزندان این زنها بخاطر تغذیه‌ای که داشتن شانس بقای بیشتری دارن.

اما انتخاب طبیعی، به نقطه مقابلش در مردها پاداش میده.

برای این شکارچیان گروهی، ‘گوش‌به‌زنگی’ مهارتی ضروری برای بقا بوده.

پس مذکرهایی که سریع آدرنالین‌ ترشح می‌کردن، زودم آروم نمی‌گرفتن شانس بیشتری برای بقا و تولید مثل داشتن.

هنوز هم سیستم قلبی-‌عروقی مردها واکنش‌پذیرتر از زنهاست. دیرتر هم از استرس درمیاد.

مثلا اگه یه زن و مرد یهو صدای بلندی – مثل انفجار – رو بشنون، قلب مرد تندتر از زن میزنه و طولانی‌تر هم تو این وضعیت می‌مونه.

دکتر آدولف زیلمن – در دانشگاه آلاباما – آزمایشی انجام داد که در اون با آزمودنی‌های مرد عمدا بدرفتاری میشه؛ بعدم ازشون خواسته میشه آروم باشن.

فشار خون مردها در این بررسی برای بیست دقیقه بالا می‌مونه … تا اینکه بالاخره تلافی کنن.

اما وقتی زنها با همین برخورد روبرو میشن، می‌تونن خودشون رو طی اون بیست دقیقه آروم کنن.

جالبتر اینکه اگه زنها برای تلافی کردن تحت‌فشار قرار بگیرن دوباره فشار خونشون میره بالا.

نتیجه اینکه دعوای زن و شوهر حالت گوش‌به‌زنگی رو فعال میکنه، هزینه فیزیکی بیشتری برای مرد داره.

جای تعجب نداره که مردها از بحث درباره رابطه فراری‌ان.?

تفاوت زن و شوهر در دعوا

▪️زن و شوهر تو دعوا به چی فکر می‌کنن؟

واکنش بدنی متفاوت زن و شوهر روی فکرایی که موقع دعوا می‌کنن هم تاثیر داره.

در بعضی آزمایش‌ها، گاتمن از زوجها می‌خواسته ویدیوی ضبط‌شده دعواشون رو نگاه کنن و بگن اون لحظه‌ای که حسگرها علائم بدنی غرق‌شدگی رو ثبت کرده چه فکری می‌کردن.

جواب‌هاشون نشون میده مردها، بیشتر افکار منفی‌ای دارن که باعث ادامه استرس میشه.

در حالیکه زنها بیشتر به چیزایی فکر میکنن که آرومشون کنه تا بتونن مصالحه کنن.

مردها یا دارن فکر میکنن چقدر حق با اونهاست یا چقدر عصبانی هستن:

“تلافی میکنم” … “مجبور نیستم تحمل کنم” …

که به تحقیر کردن و دشمنی بیشتر ختم میشه.

یا اینکه خودشون رو بعنوان قربانی بی‌گناه خشم و گلایه همسرشون می‌بینن …

“چرا همیشه منو سرزنش میکنه؟ ”  …

که به برخورد دفاعی‌ ختم میشه.

گاتمن میگه این قواعد ممکنه در مورد تمام زنها و مردها صدق نکنه.

اما بعد از ۲۵ سال پژوهش، میشه گفت بیشتر زوج‌ها این تفاوت‌های جنسیتی در واکنش به استرس دعوا رو نشون میدن.

بخاطر این شباهتها، بیشتر ازدواج‌ها – حتی اونایی که خوب و سالمن – الگوی مشخصی از اختلاف رو دارن:

زن که ذاتا در آروم کردن استرس بهتره، موضوعات حساس رو پیش ‌میکشه.

شوهر که به این خوبی نمی‌تونه با استرس کنار بیاد سعی میکنه از وارد شدن تو بحث اجتناب کنه. یا دیوار میشه یا دفاعی.

برای ساکت کردن زنش ممکنه حرف‌های تحقیر‌آمیز و خصمانه هم بزنه.

▪️نشونه پنجم : تلاشهای جبرانی بی‌‌ثمر

با تحلیل اختلاف نظری که یک زوج دارن، میشه الگوی دعواهاشون رو فهمید.

مهمترین جز این الگو اینه که آیا تلاششون برای جبران و ترمیم رابطه موفق میشه یا شکست می‌خوره.

تلاش جبرانی (Repair Attempt) کوشش‌هاییه که زوج‌ها برای کم کردن تنش در طی مشاجره‌ انجام میدن …

“بیا یه تنفس بگیریم” …

“صبر کن من باید آروم شم”….

این تلاشها برای اینه که ترمز بگیرن تا غرق‌شدگی اتفاق نیوفته.

تلاشهای جبرانی، ازدواج رو نجات میده چون:‌

  • تنش هیجانی بین زوج رو کم میکنه.
  • با کم کردن سطح استرس جلوی غرق‌شدگی رو میگیره.

وقتی رابطه یه زوج تحت‌ کنترل چهار سوار آخرالزمان – یعنی انتقاد، تحقیر، حالت تدافعی، بی‌تفاوتی – باشه، تلاش برای جبران اصلا به چشم نمیاد.

چون وقتی در وضعیت غرق‌شدگی باشید، نمی‌تونید پرچم سفید رو در کلام طرف مقابل رو بشنوید.

طلاق عاطفی

▪️پیش‌بینی‌ طلاق – با دقت ۹۰ درصد

تو یه ازدواج ناشاد بین چهار سوار و غرق‌شدگی چرخه معیوب شکل می‌گیره:

هرچی دو طرف بیشتر همدیگه رو تحقیر کنن و حالت دفاعی بگیرن، غرق‌شدگی بیشتر اتفاق میوفته؛

شنیدن و پاسخ‌ دادن به تلاشهای جبرانی هم سخت‌تر میشه.

از اونجایی که تلاش برای جبران شنیده نمیشه، تحقیر و حالت دفاعی بیشتر و غرق‌شدگی هم شدیدتر میشه؛

اینطوری شنیدن تلاشهای بعدی برای جبران باز هم سخت‌تر میشه. این روند ادامه پیدا میکنه تا جایی که بالاخره یکی از دو نفر میکشه کنار.

بر همین اساسه که گاتمن می‌تونه تنها با شنیدن یک مکالمه بین زن‌ و‌ شوهر طلاقشون رو پیش‌بینی کنه.

شکست در تلاش‌های جبرانی، پیش‌بین دقیق آینده‌ای ناشاد در رابطه است.

وجود چهار اسب‌سوار به تنهایی، فقط با ۸۲ درصد دقت طلاق رو پیش‌بینی میکنه.

اما وقتی شکست در تلاش‌های جبرانی رو اضافه می‌کنیم، این میزان به ۹۰ درصد میرسه.

دلیلش اینه که وقتی زوج‌‌ها، چهار سوار رو از بحث‌هاشون خارج کنن، می‌تونن با تلاش‌‌های جبرانی، آسیبی که بوجود آوردن رو هم ترمیم کنن.

گاتمن میگه وقتی چهار اسب‌سوار وجود داشته باشن ولی تلاش‌های جبرانی جواب بده، نتیجه‌اش میشه یه ازدواج شاد و پایدار.

در واقع ۸۴ درصد زوج‌های تازه ازدواج‌کرده‌ای که این چهار سوار رو زیاد داشتن اما تلاشهای جبرانی‌شون موثر بود، شش سال بعد ازدواجی شاد و باثبات داشتن.

اما اگه هیچ تلاش جبرانی‌ای نباشه – یا اگه باشه و شنیده نشه – اون ازدواج بطور جدی در خطره.

گاتمن ادعا میکنه که میتونه در ۹۶ درصد مواقع با شنیدن سه دقیقه اول بحث تشخیص بده که آیا این بحث به حل اختلاف منجر میشه یا نه.

▪️موفقیت تلاش‌ جبرانی به چی بستگی داره؟

هر کسی شیوه خودش رو در تلاشهای جبرانی داره. بعضیا زبون واسه هم در میارن، بعضی دیگه می‌خندن؛ بعضیا هم لبخند میزنن و میگن ببخشید.

حتی اینکه عصبی بگید سر من داد نزن! یا داری از موضوع دور میشی! هم میتونه تنش رو کم کنه.

همه این تلاشهای جبرانی می‌تونن یک ازدواج رو نجات بدن؛ چون جلوی موندگار شدن چهار سوار رو می‌گیرن.

البته شکست یا موفقیت تلاش جبرانی خیلی ربطی به این نداره که چقدر سلیس باشه، بلکه به وضعیت اون ازدواج بستگی داره.

گاتمن میگه این رو از یه زوج تازه ازدواج‌کرده – هال و جودی – یاد گرفته.

▪️مثال تلاش‌های جبرانی تو دعوا

هال – بخاطر نوع کار پژوهشی که انجام میداد – معمولا لحظه آخر می‌فهمید که نمی‌تونه برای شام خونه باشه.

با اینکه جودی می‌دونست هال، کنترلی روی ساعتهای کاریش نداره، این وضعیت کلافه‌اش کرده بود.

وقتی درباره این مشکل تو آزمایشگاه گاتمن حرف زدن، جودی گفت بچه‌ها تا دیروقت شام نمی‌خورن تا اون برسه؛ و از این وضعیت راضی نیست.

هال به جودی پیشنهاد داد یه میان وعده بهشون بده تا گرسنه نمونن.

یهو جودی پرید بهش: فکر کردی تا حالا داشتم چیکار میکردم؟

هال فهمید گند زده. نشون داد که اصلا خبر نداره تو خونش چی ‌میگذره؛ از همه بدتر به شعور همسرش توهین کرده بود.

تو یه ازدواج معیوب این می‌تونست شروع یه دعوا باشه. گاتمن صبر می‌کنه ببینه بعدش چی میشه.

از اونجاییی که بقیه شواهد نشون میداد ازدواج شادی دارن، پیش‌بینی گاتمن این بود که هال یه تلاش جبرانی درست و درمون رو کنه.

اما هال فقط یه لبخند احمقانه تحویل جودی داد. جودی زد زیر خنده. بعدم بحثشون رو ادامه دادن.

نیش باز هال جواب داد چون ازدواجشون کار میکرد. اما در مورد زوجی دیگه – دورا و اولیور در قسمت چهارم – اینطوری نبود.

این زن و شوهر درباره تقسیم کارای خونه بحث میکردن – وقتی اولیور سعی کرد با ریز ریز خندیدن در طول مکالمه زنش رو نرم کنه، راه به جایی نبرد.

در ازدواجی که چهار سوار برای همیشه جا خوش کردن، حتی مناسب‌ترین تلاشهای جبرانی هم شکست میخوره.

▪️نشونه ششم :‌ خاطرات بد

فضای رابطه‌ که منفی میشه، نه تنها زندگی حال و آینده، بلکه گذشته‌ زوج هم در خطره.

خاطرات اوایل آشنایی

در مصاحبه‌های گاتمن با زوجها، معمولا درباره تاریخچه ازدواجشون پرسیده میشه.

بارها و بارها پیش اومده زوج‌هایی که عمیقا درگیر جنبه‌های منفی همسر و ازدواج‌شون هستن، گذشته‌شون رو بازنویسی می‌کنن.

وقتی گاتمن ازشون درباره اوایل آشنایی و عروسی‌شون، یا سال اولی که با هم بودن می‌پرسه، می‌تونه احتمال طلاق‌شون رو پیش‌بینی کنه؛ حتی اگه از احساسات فعلی‌شون نسبت به هم خبر نداشته باشه.

تو یه ازدواج شاد، زوج‌ با رغبت گذشته رو مرور می‌کنن. حتی اگه عروسی‌شون بی‌نقص نبوده، بیشتر نقاط مثبت رو می‌بینن تا منفی‌.

در مورد همدیگه‌ام همینطورن.

یادشونه که چقدر نسبت به هم مثبت بودن؛ وقتی همدیگه رو می‌دیدن چقدر هیجان زده بودن؛‌ یا چقدر بهم افتخار میکردن.

وقتی درباره سختی‌هایی که کشیدن حرف میزنن، تلاش‌هاشون رو ستایش می‌کنن؛

و اینکه چطور از مشقت‌هایی که با هم تحمل کردن نیرو گرفتن.

اما وقتی ازدواجی بد پیش میره، تاریخ دوباره نوشته میشه – بدتر از چیزی که واقعا بوده.

الان فقط یادشون میاد که داماد نیم ساعت دیر رسیده به مراسم؛

یا بنظر میومده عروس سر شام با دوست داماد ل*س میزده!

▪️پاک کردن خاطرات …

نشونه غم‌انگیز دیگه‌ای که گاتمن ازش حرف میزنه اینه که زن و شوهر گذشته رو بیاد نمی‌یارن – انگار طوری بی‌اهمیت یا دردناک شده که میخوان فراموش بشه.

پیتر و سینتیا – که در قسمت چهارم ازشون گفتیم – هر روز سر پول و ماشین شستن دعوا ندارن.

اگه آلبومای قدیمی‌شون رو هم ببینی کلی عکسای شاد از روزای اول با هم بودنشون پیدا می‌کنی. اما این خاطرات تو ذهنشون محو شده.

وقتی ازشون خواسته میشه درباره اوایل رابطه‌شون بگن، خیلی خوب واقعیت‌های آشنایی و ازدواجشون رو میگن؛ اما چیز بیشتری در کار نیست.

سینتیا تعریف می‌کنه که تو فروشگاه موسیقی‌ای که صندوقدارش بوده همدیگه رو دیدن.

اون شماره‌ و اسم پیتر رو از روی قبض کارت اعتباریش برمی‌داره؛ بهش زنگ می‌زنه ببینه از سی‌دی‌ای که خریده خوشش اومده یا نه.

سینتیا میگه برای این از پیتر خوشش اومده که کالج میرفته، آدم جالبی بنظر میومده و ظاهر جذابی داشته.

پیتر می‌پره وسط: همه چی واسه این بود که من کارت اعتباری داشتم!

کنایه نیشداری میزنه به اختلافات الانشون سر پول.

خاطرات آشنایی زن و شوهر

▪️چرا اون … یکی دیگه نه؟!

بنظر میاد پیتر سخت یادش میاد چه چیز سینتیا تو قرار اول جذبش کرد.

“راستش نمی‌دونم … هیچوقت سعی نکردم به یه چیز مشخصی ربطش بدم.“

وقتی درباره فعالیت‌هایی که از انجام دادنشون لذت می‌بردن سوال شد، بسختی یادشون میومد.

سینتیا می‌پرسه: پیک‌نیکی چیزی نمی‌رفتیم؟ پیتر شونه بالا میندازه.

همین خلا احساسی وقتی درباره تصمیم‌ ازدواجشون سوال میشه هم وجود داره.

پیتر میگه: بنظرم اومد که رابطه‌مون رو محکم می‌کنه. روند منطقی رابطه بود.

سینتیا یادشه که تو یه رستوران بهش پیشنهاد ازدواج داده؛ حلقه رو با روبان به یه دسته گل رز سفید بسته بود.

این خودش جای امیدواری داشت؛ تا اینکه که پیتر میگه:‌ این یکی رو هیچوقت یادم نمیره. حلقه رو دید؛ شروع کرد به لرزیدن؛ نگام کرد و گفت: فکر کنم منتظر جوابی! راستش واکنشی که می‌خواستم نبود.

پیتر به زنش نگاه میکنه و میگه:‌ وقتی اینو گفتی نمی‌خندیدی، لبخندم نمی‌زدی. کاملا بی‌حس و جدی بودی انگار داری بهم می‌گی “ای احمق!”.

سینتیا میگه : ای وای نهههه … !

وضعیت بهتر نمیشه. پیتر تو عروسی بیماری تنفسی با تب ۴۰ درجه داشت.

خاطره اصلیش، جدا از مریضی، این بود که بعد از ساقدوشش و سینتیا سوار لیموزین شد. دوستش ضبط رو روشن کرد و یهو موزیک با صدای بلند پخش شد.

سینتیا یادشه خیلی ناراحت شده که مهمونا بلافاصله بعد از شام رفتن.

پیتر هم یادشه که همه قاشق‌هاشون رو میزدن به لیوانها که سینتیا و اون همدیگه رو ببوسن … ”خیلی رفت تو مخم.”

برای جمع‌بندی عروسی‌شون، پیتر میگه “اولین تراژدی بود”. سینتیا به علامت موافقت لبخند کمرنگی میزنه.

دلیلی که پیتر و سینتیا یه همچین خاطرات تحریف‌شده‌ای دارن اینه که منفی‌گرایی بینشون شدید شده و مثل سیمان قالب گرفته.

▪️سوگیری منفی

وقتی چهار سوار به خونه‌ای می‌تازن و ارتباط رو خراب می‌کنن، رفتارهای منفی مثل قارچ رشد می‌کنن؛ هرکاری طرف انجام بده همه منفی برداشت میشه.

اختلاف زن و شوهر

تو یه ازدواج شاد، اگه شوهر قول میده لباسای زنشو از خشکشویی بگیره و یادش میره؛ احتمالا زن فکر میکنه:‌ خب تازگیا خیلی تحت فشار بوده و کمبود خواب داشته.

این موضوع رو به شرایطی گذرا و موقت نسبت میده.

تو ازدواجی ناشاد، شرایط مشابه به افکاری مثل این ختم میشه:‌ همیشه بی‌ملاحظه و خودخواهه.

در ازدواجی شاد، بوسه زن در پایان روز کاری شوهر نشونه ملاحظه‌گر و بامحبت‌بودن اونه.

اما تو ازدواج ناشاد همین رفتار باعث میشه شوهر با خودش فکر کنه:‌ این دفعه چی می‌خواد ازم!؟‌

این درک تحریف‌شده توجیه می‌کنه که چرا شوهر انگیزه‌ای پنهانی پشت رفتارهای زنش می‌بینه وقتی که براش هدیه میخره، بغلش میکنه یا حتی بهش زنگ میزنه.

به مرور زمان، دیدگاه شوهر نسبت به ازدواج‌شون بازنویسی شده و یه سناریوی منفی‌ شکل گرفته.

هر وقت که اختلافی پیش بیاد، آماده‌ است که بهش بر بخوره و حق‌به‌جانب بشه.

افکار منفی درباره همسرش باعث ادامه این شرایط، غرق‌شدگی و در نهایت طلاق میشه.

▪️ناقوس مرگ رابطه کی به صدا در میاد؟

وقتی ازدواج میرسه به جایی که زوج تاریخچه‌شون رو بازنویسی کردن؛ یا وقتی ذهن و بدنشون برقراری ارتباط و حل مشکل فعلی رو غیرممکن کرده، شکست حتمیه.

اونها آماده‌ان که بجنگن، برای همین ازدواجشون میشه شکنجه.

نتیجه قابل انتظار: رها کردن رابطه.

گاتمن میگه بعضی وقتا زوجها در مرحله پایانی زندگی مشترکشون میان مشاوره.

در ظاهر انگار مشکل خاصی نیست. با آرامش درباره رابطه و اختلافشون حرف میزنن؛ دعوا نمی‌کنن اما تحقیرآمیز یا دفاعی با هم رفتار می‌کنن.

یه درمانگر ناپخته و کم‌تجربه ممکنه فکر کنه مشکلشون ریشه‌دار و عمیق نیست.

اما واقعیت اینه که هر دو از نظر عاطفی دور شدن.

بعضیا با طلاق، ازدواج رو ترک می‌کنن. بعضی هم با موازی زندگی‌ کردن.

هر راهی که پیش بگیرن، چهار علامت هست که ناقوس مرگ رابطه رو به صدا درمیاره:

۱. مشکلات زناشویی‌‌تون بنظرتون جدیه.

۲. حرف زدن بنظرتون بی‌فایده است. سعی می‌کنید خودتون مشکلات رو حل کنید.

۳. شروع می‌کنید موازی زندگی کردن.

۴. احساس تنهایی میکنید.

وقتی زوجی به مرحله آخر میرسن. ممکنه یکی یا هر دو وارد رابطه دیگه‌ای بشه.

اما رابطه فرازناشویی معمولا نشونه یک ازدواج در حال احتضاره، نه علتش.

پایان این ازدواج خیلی قبل‌تر از اینکه زوج خیانت کنن قابل‌پیش‌بینی بوده.

بیشتر اوقات زوج‌ها وقتی کمک حرفه‌ای می‌گیرن که دیگه رابطه افتاده تو دست‌انداز.

علائم هشدار تقریبا همیشه از همون اول وجود داشته اما خودشون نمی‌دونستن.

اینها بذرهای مشکل هستن:‌

  • اینکه زوج چی بهم میگن (شروع خشن، چهار اسب‌سوار آخرالزمان رابطه، تاثیر نپذیرفتن از طرف مقابل)‌
  • شکست در تلاش‌های جبرانی
  • واکنش‌های فیزیولوژیک (غرق‌شدگی)
  • افکار فراگیر منفی نسبت به ازدواج‌شون

هر کدوم از این موارد نشونه جدایی عاطفی و اغلب طلاق هستن، فقط زمانش مشخص نیست.

▪️تا وقتی تموم نشه تموم نشده …

گاتمن معتقده خیلی از ازدواجهایی که به طلاق میرسن رو میشه نجات داد؛ البته نه با اینکه یاد بگیرن ‘درست’ دعوا کنن.

مهم اینه که وقتی زن و شوهر با هم دعوا نمی‌کنن چطوری‌ان.

تقویت دوستی در رابطه زوجه که ازدواج رو سرپا نگه میداره.

در پست بعدی یاد میگیریم چطور میشه رابطه دوستی رو در ازدواج تقویت کرد.

خانم میم

بنظر شما میشه ازدواجی که در مرحله پایانی باشه رو نجات داد؟

نظرات و تجربه‌هاتون رو با بقیه در میون بگذارید.