به زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی، ازدواج سفید یا همباشی گفته میشه، و معادل همخونگی یا cohabit هست.
با وجود گسترش این شکل از رابطه در ایران، مطالعات کمی به بررسی تجربه زیسته افراد پرداخته.
ویدیوی این پست رو در کانال یوتوب خانوم میم میتونید ببینید.
چرا آدما بدون ازدواج رسمی با هم زندگی میکنن؟
۱. ازدواج سفید یه ازدواج آزمایشیه
بعضی از افراد ازدواج سفید رو فرصتی میدونن که در اون میتونن بدون قید و بند قانونی و بار مالی سنگینی که ازدواج رسمی ایجاد میکنه، خودشون و طرف مقابل رو زیر سقف مشترک محک بزنن.
” به نظر من همخونگی خطا در انتخاب شریک مطمئن و مناسب رو کم میکنه و این برای بچهها خیلی حیاتیه که در همچین روابط مطمئنی به وجود بیان.”
– آقای ر، ۲۹ ساله
“من نمیتونم بدون داشتن شناخت کافی از طرفم باهاش ازدواج کنم. ما حدود 1 ساله با همدیگه زندگی میکنیم و شناخت خوبی از هم پیدا کردیم و در صورت فراهم شدن شرایط مناسب اقتصادی و تموم شدن درسمون ازدواج میکنیم”.
– خانم م، ۲۱ ساله
“دوست ندارم جامعه به چشم یک زن مطلقه بهم نگاه کنه، دوست دارم از طریق زندگی با طرفم اول شناخت کافی ازش پیدا کنم و در صورتی که تشخیص بدم میتونیم با هم خوشبخت بشیم برای ازدواج آماده شیم. هر چند اعتقاد دارم باید خانوادهها خودشون این شرایط رو فراهم کنن تا جوونا بدون دغدغه بتونن طرفشون رو محک بزنن.”
– خانم س، ۲۳ ساله
واقعا همخونگی میتونه ازدواج رسمی موفقتری رو رقم بزنه؟
در مطالعهای که دانشگاه استنفورد در سال ۲۰۱۸ انجام داده نشون میده، احتمال جدایی زوجهایی که قبلا با هم زندگی کردن، در یکسال اول ازدواج پایینتر از زوجهاییه که تجربه زندگی با هم رو قبل از ازدواج نداشتن. [منبع]
یعنی تجربه عملی زندگی کردن با همدیگه، اثر محافظتکنندهای روی ازدواج داره.
یکی از دلایلی که میتونه این موضوع رو توضیح بده اینه که ازدواج برای زوجهایی که تجربه زندگی با هم رو داشتن، کمتر ماهیت انتقال از یک مرحله به مرحله دیگه رابطه رو داره و به نوعی Transition یا گذار به حساب نمیاد.
در واقع، زوجهای تازه ازدواج کرده درباره موضوعات زیادی باید با هم کنار بیان: کارای مشترک خونه رو چطوری انجام بدن، چطور با هم وقت بگذرونن، چقدر انتظار رابطه جنسی از هم رو داشته باشن.
اما زوجهایی که قبلا با هم زندگی کردن، این مرحله رو رد کردن و طی یک سال بعد از ازدواج، که تجربه انتقال یا گذار به زندگی مشترک براشون راحتتر و کمتنشتر میتونه باشه.
در واقع منحنی یادگیری زوجها برای اینکه بفهمن چطوری با هم زندگی کنن، حدود یکسال اول شیب تندی داره و از اونجا به بعد افت میکنه.
به عبارتی، آنچه باید هر کس یاد میگرفته برای زندگی کردن با شریکش رو یاد گرفته.
درباره اینکه رابطه خوب باید چطوری باشه، اینجا بخونید.
همخونه شدن آدما رو با تجربهتر میکنه؟
نکته مهم اینکه، تجربه عملی در همخونگی از یک رابطه به رابطه دیگه قابل انتقال نیست و منحصر به یک رابطه و یک شریکه یا به عبارتی Partner-Specific هست.
یعنی آنچه از زندگی با این شریک آموختید، الزاما شما رو از فروپاشی ازدواجتون با فرد دیگه مصون نمیکنه.
با این وجود، تاثیر محافظتکننده تجربه همخونگی، تنها در سال اول وجود داره.
از سال دوم تفاوت قابل ملاحظهای در میزان طلاق زوجهایی که بعد از ازدواج با هم زندگی کردن و اونایی که از قبل زندگی میکردن وجود نداره.
از سال پنجم به بعد هم، احتمال طلاق بین زوجهایی که قبلا همخونه بودن بسیار بالاتر و سازگاری زناشویی اونها پایینتره.
این موضوع در قالب نظریه تجربه ناپایداری و نظریه گزینش توضیح داده شده.
نظریه گزینش
فرضیه Selection میگه زوجهایی که همخونه میشن قید و بندهای مذهبی کمتر و افکار آزادیخواهانه بیشتری دارن و کسایی هستن که رابطه خوب پیش نره احتمال بیشتری داره طلاق بگیرن تا بمونن و درستش کنن یا بسوزن و بسازن.
در واقع، طبق این نظریه، کسایی که ازدواج سفید براش قابل پذیرشه، طلاق هم براشون قابلقبوله.
اما تحقیقات نشون دادن که این فرض نمیتونه درست باشه.
آمار همخونه شدن زوجهای امریکایی قبل از ازدواج، از ۱۱٪ در سال ۱۹۷۰ به ۷۰٪ در سال ۲۰۱۱ افزایش پیدا کرد.
در نتیجه گزینشی بودن همخونگی یا ازدواج سفید دیگه مطرح نیست.
یعنی ازدواج سفید انقدر عمومیت پیدا کرده که دیگه مختص عدهای با ویژگیهای خاص – مثل کمرنگ بودن تقیدات دینی یا باورهای آزادیگرایانه – نیست.
نظریه تجربه ناپایداری
تجربه ناپایداری همخانگی یا Cohabitation Experience of Impermanence میگه افراد و خصوصا زنهایی که در گذشته تجربه همخونگی و ازدواج سفید رو داشتن، به این باور میرسن که روابط رومانتیک پایدار و موندنی نیستن و این روی رابطهشون تاثیر میذاره و احتمال طلاق اونها رو افزایش میده.
در هر صورت، پشتوانه تحقیقاتی قویای برای این فرضیه هنوز وجود نداره.
۲. ازدواج سفید همون ازدواج رسمیه
با وجود ماهیت مجرمانه ازدواج سفید در ایران، بعضیها تفاوتی بین همخونگی و ازدواج رسمی قائل نیستن:
“ازدواج دائم، صیغه و همخانگی همگی یه رابطه هستن و این قانون نیست که باعث خوب بودن اون میشه. تعهد دائم یا موقت کاغذی چیزی رو عوض نمیکنه اگه واقعی نباشه. اگر هم واقعی باشه نیازی به قانون نداره.”
– خانم ل، ۲۲ ساله
“کی میگه ازدواج بهتره … نصف دوستای من که ازدواج کردن بعداً طلاق گرفتن. من و دوستدخترم رابطه بسیار عالی داریم هر چند که این سبک زندگی دغدغههای خاص خودش را داره.”
– آقای ب، ۲۲ ساله
“من هرجا ميرم خونه بگيرم، طوري رفتار ميكنم كه هيچكس فكرش رو هم نميكنه كه ما زن و شوهر نيستيم و صرفاً همخونهايم . حتي تا حالا بنگاهدار هم از من شناسنامه نخواسته (كلانشهرنشيني، بيتفاوتي اجتماعي). ما معمولاً جايي ميريم خونه ميگيريم كه كسي مـا رو نشناسه و ندونه رابطهمون هچ جوريه تا دردسر نشـه . تـا حـالا هـم كـه اتفـاقي نيفتـاده.”
حامد، ۳۳ ساله
عدم شفافیت نقشها و انتظارات
یکی از چیزایی که حتی در ازدواج رسمی هم عامل ایجاد اختلافه، نامشخص بودن نقشها و وظایف و انتظارات طرفین درباره:
کارای خونه
هزینهها
پسانداز
رفت و آمد
و خیلی چیزای دیگه است.
در ازدواجی که با قوانین اسلام در ایران انجام میشه، این انتظارات و نقشها تا حدی شفاف شده؛ مثلا طبق قانون، هزینهها و مخارج زندگی با مرد هست.
اما در ازدواج سفید که غالبا بخاطر فاصله گرفتن از تعاریف سنتی زن و شوهر باشه، تعارض درباره نقشهای جنسیتی میتونه اجتنابناپذیر باشه.
انگ ازدواج سفید
یکی دیگه از تفاوتهای ازدواج سفید و رسمی، عدم پذیرش اجتماعی و مخالفت خانوادههاست.
تحقیقات زیادی نشون دادن، این عدم حمایت میتونه روی سلامت جسمی و روانی زوج و رضایت اونها از رابطه تاثیر داشته باشه.
و دور از انتظار نیست که این انگ اجتماعی، با توجه به خانواده-محور بودن جامعه ما و جرمانگاری رابطه بدون عقد، میتونه اثرات منفی زیادی داشته باشه.
“بعضي از دوستاي من الان، مثل خودم، تو اينجور روابط هستن. هر چقدر هم خانواده آدم روشنفكر باشه ولي هنوز روي اينجور مسایل حساسن و قبول نميكنن كه دخترشون وارد همچين حيطههايي بشه. بابام كه اگه بدونه، مطمئنم منو ميكشه. وقتي اين حد تفاوت فكري رو ميبيني تو هم مجبوري همه چي رو ازشون پنهان كنی تا روابطت باهاشون تيره و تار نشه پنهانكاري و واسه همين، من اگه بخوام با كسي برم بيرون بهشون نميگم با كی ميرم و كجا میرم.”
– خانم ر، ۳۱ ساله
“كلاً به نظر من، نسل مامان باباهاي ما اصلاً نميتونن ما رو بفهمن و با اين قضيه كنار بيان. اونا هيچوقت نميان خودشون رو جای ما بذارن. خودشون تو 18 سالگی ازدواج كردن و از اين طريق نيازهاشون رو برطرف كردن. انتظار دارن ما هم اينطوري باشيم، در حالیكه شرايط كاملاً عوض شده. الان سن ازدواج تو جامعه خيلی رفته بالا ديگه به اين راحتی نميشه ازدواج كرد. از طرفی هم نميتونی همش به اميد اينكه يه روزی بالاخره ازدواج ميكنی، نيازهات رو سركوب كنی.”
– خانم د، ۳۱ ساله
۳. آزادی فردی بیشتر
یکی از برچسبهایی که به آدمایی که ازدواج سفید میکنن زده میشه، فرار از مسئولیت و بیتعهدیه.
مطالعه تجربه زیسته افراد نشون میده که دغدغه اصلی افراد، همیشه هم آزادی جنسی نیست.
“الان من حتي اگه ازدواج هم بكنم، باز هيچ قطعيتي ندارم كه بتونم با طرفم تا آخر عمر بمونم. پس ديگه چه لزومي به ازدواجه؟ چون اگه اين طرفم آدم خوبي باشه، تو همين دوستي هم آدم خوبيه و ديگه لزومي نميبينم كه بخوام باهاش ازدواج كنم. ازدواج يه تعهد كتبيه. كسي كه بخواد متعهد باشه، تو دوستي هم متعهده. شما اگه يكي رو پيدا كني كه تو دوستي باهات متعهد نباشه، مطمئن باش كه تو ازدواج ديگه اصلاً متعهد نيست. باز تو دوستي متعهدترن؛ چون ميترسن هر لحظه به راحتي تو رو از دست بدن؛ چون هيچ تعهد قانونياي نيست كه تو رو نگه داره، اما تو ازدواج طرف هركاری بخواد ميتونه بكنه و تو هم مگه ميتونی به اين راحتي طلاق بگيري؟ نه قانون اجازه ميده نه خانوادها.”
– بيتا، ۲۹ ساله
“ازدواج علاوه بر اینکه آزادیم رو از من میگیره بعداً هم منو دچار دردسر میکنه. الان اگه من و شریکم با هم توافق نداشته باشیم به راحتی از هم جدا میشیم و با یکی دیگه میریم تو رابطه و هیچ کدام دچار مشکل نمیشیم، حتی ضربه عاطفی هم نمیخوریم چون آگاهانه این مسیر را انتخاب کردیم.”
– آقای ن، ۲۲ ساله
“من قبل از همخونه شدن در خوابگاه زندگی میکردم و مدام باید به مسئولین خوابگاه و دوستام جواب پس میدادم، اما الان شرایط راحتتری دارم و در کل این سبک زندگی راحتتر و کمدغدغهتره.”
– خانم د، ۲۱ ساله
“دوست ندارم تا آخر عمر خودم رو اسیر یک قرارداد کاغذی کنم. الان زندگی خوبی دارم و همه نیازهام برطرف میشه و اگه بخوام به راحتی و بدون دغدغه میتونم با افراد جدید رابطه برقرار کنم”.
– آقای ر، ۲۲ ساله
“مهمترين مزيت اين رابطهها، آزادي هاییه كه به تو ميده. من الان تو اين رابطه خيلي استقلال دارم و حاضر نيستم كسي اين استقلال رو ازم بگيره. الان با يكي دوست ميشـم، خوشـم نيومد به همش ميزنم. من با تعهدداشـتن مشـكلي نـدارم ولـي، چون استقلال و آزادي شخصيم برام خيلی مهمه، اگه تو یه رابطه ازدواجی قـرار بگيـرم و ببينم نمـیتـونم ادامـه بـدم، سـريع مـيخـوام تمـومش كـنم. بـراي همـين ازدواج و محدوديتهاش، خيلي كار رو برام سخت ميكنه. “
– آقای م، ۲۸ ساله
۴. تامین کمدردسر نیازها
بنظر میاد هر روز زندگی آدمها در ازدواج سفید با رضایت و همراهی از ته دل باشه، چون اجبار بیرونی وجود نداره.
“بعد از طلاق از همسرم به دلیل خیانت، دیگه جایی رو نداشتم برم. خانوادهام هم مثل سابق منو نمیخواستن و وجود من و پسرم برای اونها اسباب زحمت بود. تا اینکه با شریک فعلیم آشنا شدم و پیشنهادش رو پذیرفتم. خانوادم فکر میکنن منو صیغه کرده و از شرایطم خبر ندارن. رابطه ما اصلا جالب نیست اما مجبورم تحمل کنم”.
– خانم ل، ۳۹ ساله
“خانوادم مخالف ادامه تحصیل من بودن، چون توان پرداخت هزینههاش رو نداشتن. اما من گفتم خودم تو یه شرکت کار پیدا کردم و درآمد مناسبی دارم. اما در واقع هزینههای منو دوستپسرم تأمین میکنه و منم براش کم نمیذارم. رابطه ما شکل یک معامله است. کاش شرایط مالی بهتری داشتم”.
– خانم س، ۲۹ ساله
“من و شریکم قبلا با هم دوست بودیم و فقط اوقات کوتاهی با هم بودیم و خیلی دلتنگ هم میشدیم. تا اینکه دوستپسرم تونست خونه اجاره کنه و منم با کمال میل قبول کردم”.
– خانم ف،۲۶ ساله
“اهمیت نیاز جنسی کم بوده، چون میشه بدون همخونه شدن هم این نیاز رو برطرف کرد با همون شریک جنسی.”
– آقای س، ۲۹ ساله
“اوایل که دانشگاه قبول شدم خیلی احساس تنهایی و غربت میکردم تا اینکه با دوستپسرم آشنا شدم، بودن با او به من احساس آرامش میداد. دوستپسرم هم همین وضعیت رو داشت و دوست داشت من همیشه در کنارش باشم، برای همین تصمیم گرفتیم با هم زندگی کنیم.”
– خانم ی، ۲۱ ساله
اگه میخواید سکس و سکشوالیته رو بهتر بشناسید این صفحه رو ببینید.
منابع
رابطه همخانگی در ایران: بررسی کیفی علل و انگیزههای گرایش به آن (کریمیان و همکاران، ۱۳۹۳)
همخانگي؛ پيدايش شكلهاي جديد خانواده در تهران (آزاد ارمكي و همکاران، ۱۳۹۱)
_________ نوبت شماست _________
تجربه و دیدگاه شما میتونه به دیگران کمک کنه تصمیمات بهتری بگیرن :)
ثبت ديدگاه